مسئولیت اجتماعی

مدل مسئوليت اجتماعي كارول24

پروفسور كارول زمينه‌هاي مختلفي از مسئوليت اجتماعي را به منظور ارائه يك مدل با هم تركيب كرد. کارول مسئولیت های اجتماعی هر بنگاه را در 4 بعد مطرح کرد که عبارتند از: مسئولیت اقتصادی، قانونی، اخلاقی و اجتماعی می باشد.كارول مدل رده هاي مسئوليت پذيري اجتماعي(1973) را در سال 1991 وقتي كه او هرم مسئولیت اجتماعی شرکت را پيشنهاد داد، بهبود بخشید. در زير به شرح اين ابعاد مي پردازيم:

   مسئولیت اقتصادی25

 به عنوان پایه و اساس که شالوده همه ابعاد در هرم مسئولیت اجتماعی شرکت است توصیف می شود و به عقیده کارول مهمترین بعد است زیرا یک سازمان می بایست به منظور ابقای خود در بازار و منفعت رسانی به جامعه، سودآوری و بهره وری داشته باشد . نقش مديران در اينجا اين است كه امين و معتمد مالكان و سهام داران در مورد سرمايه آنها باشند و بطور مؤثر و شايسته مباشر آنها در كنترل دارايي هاي شرکت ها نيز باشند. بنابراين مسئوليت اقتصادي اين است كه از طريق توليد با كيفيت خوب و قيمت منصفانه براي مصرف كننده، سودآوري سرمايه‌ها را در پي داشته باشد .

   مسئولیت قانونی26

 در درجه کمتری از بعد قبلی قرار دارد نشان دهنده این اصل است که هر کسب و کار مستلزم پیروی از قوانین و مقررات تعیین شده برای صلاح همگان استمسئوليت‌هاي قانوني، وظايف قانوني، پيروي از قانون و بازي كردن طبق قوانين بازي را شامل مي‌شود. چون جامعه هميشه به كسب و كارها اعتماد ندارد كه درست عمل كنند، از اينرو قوانيني براي كنترل كسب و كارها مورد تصويب قرار مي‌گيرد. قوانين نيز نقص‌هاي خاصي را در مورد تضمين عملكرد مسئولانه دارند: آنها گستره محدودي دارند و نمي‌توانند همه رويدادهاي احتمالي را در بربگيرند، واكنشي هستند، بجاي اينكه كنش‌گرايانه باشند، به ما گوشزد مي‌كنند كه چكار بايد كنيم، و به جاي اين كه بصورت داوطلبانه و از روي اعتقاد اخلاقي دروني اجرا شوند، بصورت غير داوطلبانه و به دليل ترس از مجازات اجرا مي‌شوند. قوانینی چون قانون کار و تامین اجتماعی، قانون ایمنی و سلامت کار، قانون ضد فساد اقتصادی یا حفظ محیط زیست و .. در زمره این قوانین جا می گیرند .

   مسئولیت اخلاقی27

مبهم ترین بعدی است که کارول مطرح کرده است. این بعد به عنوان انتظارات جامعه از سازمان مبنی بر این که ارزش ها و هنجارهای جامعه را مدنظر داشته باشد و به آنها احترام بگذارد توصیف می شود و فراتر از چارچوب قوانین مکتوب می باشد . مسئوليت‌هاي اخلاقي پايبندي به اصول اخلاقي، انجام كارهاي درست، عدالت، انصاف و احترام به حقوق مردم را در بر‌مي گيرد. كساني كه مسئوليت‌هاي اخلاقي را مي‌پذيرند مانع از آسيب رساندن خود و ديگران به جامعه مي‌شوند. مسئوليت‌هاي اخلاقي، سیاست ها، اصول، تصميمات يا عملكردهايي هستند كه اعضاي جامعه از آنها انتظار دارند «فعاليت‌هاي مثبت» را افزايش دهند يا جلوي «فعاليت‌هاي منفي» را بگيرند، حتي اگر لزوما در قانون مشخص نشده باشند. سر منشاء اين مسئوليت ها، اعتقادات مذهبي، سنت‌های اخلاقي، اصول انساني و تعهدات حقوق بشر است.

   مسئولیت اجتماعی28

 تلاشی داوطلبانه از سوی سازمان به منظور رسیدگی به مسائل و معضلات جامعه است، که این تلاش احتماعی بدون هیچ چشم داشت اقتصادی صورت از سوی سازمان صورت می گیرد. بعد اجتماعی مجموعه وظایف و تعهداتی را در بر می گیرد که سازمان باید در جهت حفظ و کمک به جامعه با نگرش همه جانبه و رعایت حفظ وحدت و مصالح عمومی کشور انجام دهد تعبیر کارول از این مولفه، این است که که سازمان در انواع فعالیت هایی که از معضلات جامعه بکاهد و کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشد.

 

 

رهبری خدمتگذار

    لاب رهبري خدمتگزار به اين شكل تعريف نموده"رهبري خدمتگزار عبارت است از درك و
عـمل رهـبر به گـونه اي كـه منافع ديـگران را بر منافع شخصي ارجـح مي داند. در پژوهش رهـبري
خدمتگزاري بر مبناي مدل لاب بوده كه داراي مولفه هاي زير مي باشد.

    ارزش دادن به افراد: به معناي اعتقاد به افراد، خدمت كردن به نياز هاي افراد قبل ازخودش و پذيرش
 و گوش دادن بدون قضاوت است.

    توسعه افراد: به معناي فراهم كردن فرصت هايي براي يادگيري و رشد و نشان دادن رفتار مناسب،
تقويت ديگران از طريق تشويق و ترغيب است.

    برقراري روابط دوستانه: به معناي ايجاد روابط شخصي قوي، كار كردن همكارانه با ديگران، ارزش
قائل شدن به تفاوت هاي ديگران است.

    نشان دادن اعتماد: به معناي پاسخگويي به افراد، تمايل به يادگيري ازديگران و حفظ صداقت و اعتماد
است.

    فراهم نمودن زمينه رهبري: پيش بيني آينده، ابتكار و  كارآفريني و روشن ساختن اهداف به اعضاي گروه
است.

     به اشتراك گذاشتن رهبري]: بـه مـعناي ايـجاد تسهيل بينش مـشترك، تسهيم قـدرت و كنترل وموقعيت مشترك و ارتقاي ديگران است.

    از آنجاييكه يكي از متغير هاي اصلي پژوهش عدالت سازماني ادراك شده است در ادامه به تشريح آن
 پرداخته ميشود.

    درآخـرين دهه ي قرن بيستم بيشتر توجهات انديشمندان و پژوهشگران حول محور عدالت سازمـاني
به عنوان يك مفهوم و موضوع اصلي تحقيق در روان شناسي صـنعتي و سازماني بوده است.عـدالت
در سـازمان بـيانگر بـرابري و حفظ رفتار اخلاقي در يـك سازمان مي باشد،عدالت سازماني به علت
ارتباط آن با فرآيندهاي حياتي سازماني مثل: تعهد سازماني، شـهروند مداري، وجدان كاري و عـملكرد
اهميت زيادي پيدا كرده است
.